گوشواره ای می شوی

به هلال ماهی که در دهان توست

و از سوراخ گوش من پایین می روی

و آویزان می شوی از دو چشمم

تکان بخور

تکان بخور

چیزی به صبح نمانده...

روزمرگی های فراوان

تو های هر روز

دامن های شسته و نشسته

کفش های مردد

سخن گفته...نگفته...گفته..ن...

چنگ هاگ بر گردنم ...عطر تو

وحشت تصویر امضا شده برآینه ی توالت

کی تمامم میکنی؟